رسته‌ها
مرگ آرتمیو کروز
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 43 رای
نویسنده:
مترجم:
مهدی سحابی
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 43 رای
✔️ کتاب درباره‌ی پیرمرد ثروتمندی به نام آرتمیو کروز است که در روزهای آخر عمرش و زمانی که در تخت خواب خود نفس‌های پایانی‌اش را می‌کشد، به مرور زندگی خود می‌پردازد و به دست‌آوردهای خود در این دنیای پوچ می‌نگرد. آرتمیو کروز، این پیرمرد در حال مرگ، در زمان انقلاب سروان بوده و برای آرمان‌های انقلاب و رسیدن به هدف انقلاب بسیار تلاش کرده است. این اثر تک‌تک لحظه‌های زندگی او را به تصویر می‌کشد.
«مرگ آرتمیو کروز» یکی از بهترین نمونه های جریان سیال ذهن در ادبیات آمریکای لاتین است. بخش اعظم رمان متشکل از گفتار درونی و ذهنی و شرح حال راوی است. ذهن او مدام در رفت و برگشت است و وقایع مربوط به دوران انقلابی گری و چگونگی فاصله گرفتن او را از آرمان هایش به تصویر می کشد. بخش هایی از رمان به نقد تفکرات کلیسایی می پردازد که جست وجوی حق و عدالت را نوعی ناشکری می داند و می گوید نسبت به آنچه وجود دارد باید راضی بود چراکه زندگی کوتاه است و نباید دنبال افکار بلندپروازانه رفت. کارلوس فوئنتس در این رمان ضمن نقد شرایط پس از انقلاب مکزیک ، تفکرات محافظه کارانه کلیسایی را نیز نقد می کند.

در قسمتی از کتاب می خوانیم:
«چرا طرف «ویلا» را نمی‌گیری؟
طرف یک رئیس دیگر را بگیرم که چه بشود؟ که ببینم تا چه مدت دوام می‌آورد و بعد به سراغ یکی دیگر بروم تا این که بالاخره باز به زندان بیفتم و منتظر دستور اعدامم باشم؟»
«ای بابا! گفتم که، ما به هر حال شکست خورده‌ایم. من با شما روراستم. لشکر ما تار و مار شده. تبدیل به دسته‌های پراکنده‌ای شده که در کوهستان‌ها سرگردانند و روز به روز از تعدادشان کم می‌شود، چون خیلی از نفرات به دهکده‌ها و مزرعه‌های خودشان برمی‌گردند. دیگر خسته شده‌ایم. چندین سال است که داریم مبارزه می‌کنیم.»
«من، بیدار می‌شوم. تماس این جسم سرد با اندامم بیدارم می‌کند. نمی‌دانستم که آدم گاهی بی‌اختیار ادرار می‌کند. چشمانم را بسته نگه می‌دارم. نزدیک‌ترین صداها را هم نمی‌شنوم. اگر چشمانم را باز کنم می‌توانم بشنوم؟… اما پلک‌هایم سنگین و انگار از سرب است، گویی لایه‌ای از مس روی زبانم نشسته، در گوش‌هایم انگار چکش می‌کوبند. هوایی که فرو می‌برم آکنده از نوعی… نوعی نقره‌ی زنگ‌زده است.»
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
289
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
khar tu khar
khar tu khar
1391/05/17
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی مرگ آرتمیو کروز

تعداد دیدگاه‌ها:
3
جز کتابهای محبوب اقای شمس لنگرودی هست.
کارلوس فوئنتس یکی از نویسندگان بزرگ اسپانیایی زبان است . رمان «مرگ آرتیمو کروز» از آثار پرآوازهء کارلوس فوئنتس‌ است.آرتیمو کروز،شخصیت اصلی رمان نمایندهء مجلس‌ و صاحب امتیاز بزرگ‌ترین روزنامهء مکزیکو و سیاستمدار زیرک‌ است که پیشینهء انقلابی دارد.فوئنتس در این رمان و در قالب‌ شخصیت آرتیمو کروز،مرد انقلابی‌ای را توصیف می‌کند که‌ شعارهای انقلابی را دستمایهء کسب ثروت و قدرت قرار می‌دهد. آرتیمو کروز در بستر مرگ به مرور گذشتهء خود می‌پردازد.آرتیمو کروز تجسم شخصیت فرد انقلابی‌ای که پس از رسیدن به ثروت‌ و قدرت به آرمانهای انقلاب خیانت می‌کند .
رمان آرتیمو کروز کارلوس فوئنتس را می‌توان در کنار برخی آثار رمان‌نویسانی چون«اوگوستین یانز»و«خوآن‌ رولفو»در زمرهء آثاری دانست که درون‌مایهء اصلی آن ایجاد یأس و تردید در خصوص هر نوع انقلاب و انقلابی‌گری و آرمان‌ گرایی می‌باشد.مضمون تردیدافکنی و القإ شک در خصوص‌ حقانیت و صداقت سیر حرکت و شخصیت رهبران انقلابها به‌ طور کلی،از درون‌مایه‌های اصلی آثار فوئنتس است که غیر از «مرگ آرتیمو کروز»در رمانهایی چون«لائورادیاس»«پوست‌ انداختن»نیز دیده می‌شود.
در سالهای دههء شصت و هفتاد قرن بیستم،مبلغان و ایدئولوگهای نئولیبرالیسم سرمایه‌سالار(که اغلب نیز یهودی‌ بودند)کسانی چون«دانیل پل»،خانم«هانا آرنت»و«آیزیا برلین»در جهت مقابله با امواج انقلابی‌گری و آرمان‌خواهی‌ فراگیری که در میان ملل ستم‌دیده و محروم جهان سوم‌ گسترش و تعمیق می‌یافت،نحوی رویکرد تردیدافکنی و ایجاد شک در خصوص انقلاب و انقلابی‌گری و آرمان‌خواهی را تبلیغ‌ می‌کردند.در این مسیر،داستان‌نویسانی چون«جرج اورول» و«آرتور کوئیستلر»و«میلان کوندرا»نیز این ایدئولوگها را یاری می‌دادند.جوهر و جان‌مایهء آثار این رمان‌نویسان،القإ این اندیشه به مخاطب بود که اساسا«انقلاب»امری عبث‌ و بی‌حاصل است و هر نوع آرمان‌گرایی و رویکرد اعتقادی‌ (به تصویر صفحه مراجعه شود) و اصول‌گرایانه حاصلی جز یأس سرخوردگی و شکست ندارد. پدیدآورندگان این آثار داستانی،خواسته یا ناخواسته و دانسته‌ یا نادانسته همسو با امواج تبلیغات نئولیبرالیسم جهانی حرکت‌ می‌کرده‌اند.رمان مرگ آرتیمو کروز براساس همین درون‌مایهء نئولیبرالی و ضدانقلابی است که شکل گرفته است.به موازات‌ این درون‌مایه و رویکرد ضدانقلابی و نئولیبرالی،حکایت‌ عاشقانه‌ای از علاقهء آرتیمو کروز به دختر جوان انقلابی‌ای‌ به نام«رژینا»نیز مطرح می‌شود.البته با مرگ رژینا در نبرد انقلابی،گویی صداقت از وجود آرتیمو کروز نیز بار می‌بندد و انقلابی سابق تدریجا در ورطهء قدرت‌مداری و فساد مستحیل‌ می‌گردد.البته فوئنتس به گونه‌ای سخن می‌گوید که گویا این‌ استحاله در زر و زور،تقدیر همهء انقلابها و انقلابیها است.در واقع،فوئنتس با زبان ادبیات،همان رویکرد ضدآرمان‌گرایی‌ و لیبرالی‌ای را تبلیغ می‌کند که کارل پویر در کتاب«جامعه باز و دشمنانش»و هانا آرنت در کتاب«انقلاب»خود قبل و بعد از او با زبان تئوریک ترویج می‌کردند.نکتهء تأسف‌بار دیگر در عملکرد فوئنتس این است که او در سالهای دههء شصت قرن‌ بیستم و در یکی از طوفانی‌ترین ادوار مبارزات ملّتهای امریکای‌ لاتین علیه امپریالیزم امریکا،به ترویج روحیهء بدبینی در خصوص‌ انقلاب و تبلیغ آرمان‌گریزی اقدام کرده است.شاید با توجه به‌ این عملکرد فوئنتس و جایگاه دیپلماتیک بین‌المللی او بتوان‌ راز شهرت فراگیر و جهانی‌اش را دریافت.شهرتی که موجب‌ گردیده است بسیاری از آثار او پس از انقلاب به فارسی ترجمه، در تیراژ گسترده منتشر و در محافل و نشریات روشن‌فکری به‌ تفصیل تبلیغ شود.
مرگ آرتمیو کروز
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک